سید حسن موسوی
به تازگی، شاهد یک بحران نهچندان جدید اما بسیار خطرناک در میان برخی از انجمنهای هزاره مقیم کانادا بودهایم. رفتارهایی که دیگر نمیتوان بهسادگی از آنها گذشت. مسئلهای که بهوضوح نشاندهنده خطرات بالقوهای است که در صورت بیتوجهی، میتواند موجب فروپاشی همبستگی اجتماعی در جامعه مهاجرین افغان شود.
خانم سیدی، فعال مدنی افغان در کانادا، بهتازگی در صفحه فسبوک اش از یک رفتار غیراخلاقی و نگرانکننده در میان برخی از افراد در انجمنهای هزاره برداشته است: رد کمک به یک شهروند افغان فقط بهدلیل تعلق او به قوم سادات. گفتههای خانم سیدی که در فضای عمومی بهطور صریح مطرح شد، واقعیت تلخی را فاش میکند. او بیان میکند که برخی از افراد در انجمنهای هزاره در کانادا بهطور علنی اعلام کردهاند که «ما فقط به هزارهها کمک میکنیم و با سادات همکاری نمیکنیم.»
خانم سیدی توضیح داده که تقاضای مشخص برای صدور یک نامه رسمی از سوی انجمن مطرح شده بود. در این نامه، قرار بود اشاره شود که متقاضی از اقلیتهای قومی و مذهبی افغانستان است – شیعه و سادات. این درخواست کاملاً شفاف، قانونی و مبتنی بر واقعیت بود. اما پاسخ انجمن بهوضوح رد بود، با این توجیه که آنها برای “دیگران” کار نمیکنند.
این اظهارنظرها نه تنها توهینآمیز است، بلکه نشاندهنده یک نوع تعصب کور قومی است که نه تنها ریشه در گذشتههای دور دارد، بلکه بهطرز عجیبی در میان مهاجرین افغان، حتی در کشوری مثل کانادا که نماد آزادی و برابری است، ادامه پیدا کرده است.
اما این اولین بار نیست که چنین رفتارهایی مشاهده میشود. سید موسی ظفر، یک فعال اجتماعی دیگر از افغانهای سادات، چند سال پیش با همان مشکل مواجه شد. او نیز به دلیل تعلق قومیاش از حمایت و همکاری انجمن هزاره محروم شد. اگر این موارد ادامه پیدا کند، سوال اصلی این است که چرا این رفتارها در حال تبدیل شدن به یک الگوی رفتاری در انجمنهای هزاره است؟ چرا برخی از این انجمنها به جای ترویج همدلی و همکاری، به تقویت تعصبات قومی و مذهبی دامن میزنند؟
نگرانی جدیتر از آنجاست که شواهد و تجربههای متعدد نشان میدهد این مسئله محدود به چند مورد یا چند فرد خاص نیست، بلکه **رفتاری عمومی، مکرر و ساختاریافته در تمام انجمنهای هزاره در کاناداست.** انجمنهایی که در ظاهر برای خدمت به مهاجرین و پناهجویان افغان ایجاد شدهاند، اما در عمل، خود به ابزاری برای بازتولید تبعیض و طرد دیگر اقوام تبدیل شدهاند.
تناقض بزرگ در اینجاست: همین گروهها و افراد، خود را قربانی تبعیض در افغانستان معرفی میکنند. آنها سالهاست با تکیه بر گفتمان مظلومیت و محرومیت قومی، توجه نهادهای بینالمللی و حمایت افکار عمومی را به خود جلب کردهاند. اما حالا که در موقعیت عمل قرار گرفتهاند، همان تبعیضهایی را که روزی از آن شکایت داشتند، علیه دیگران اعمال میکنند. این پارادوکس خطرناک است:
جامعهای که خود را همواره قربانی معرفی میکند، اگر در موضع قدرت همان تبعیض را بازتولید کند، مشروعیت اخلاقی خود را از دست میدهد.
این نوع از رفتارها برای جامعه مهاجر افغان در کانادا بسیار خطرناک است. کانادا بهعنوان یک کشور چندفرهنگی و متنوع، باید محیطی برای همبستگی، احترام و همکاری بین تمامی اقوام باشد، نه اینکه شاهد چنین تقسیمبندیهای قومی در میان خود مهاجرین باشیم. این شکافهای قومی و مذهبی نه تنها به نفع جامعه افغان نیست، بلکه بهطور بالقوه میتواند برای تمام جامعه کانادا آسیبزننده باشد.
در حالی که همه ما از گذشتههای پر از درد و رنج به اینجا آمدهایم، این نوع تفکر تعصبی تنها به گسترش نفرت و تفرقه میانجامد. ما باید از این تجربههای تلخ درس بگیریم و هر گونه رفتار تبعیضآمیز را بهشدت محکوم کنیم – بهویژه هنگامی که این رفتارها توسط افرادی صورت میگیرد که ادعای مبارزه برای حقوق بشر و بهبود شرایط جامعه خود دارند.
کانادا، با توجه به ارزشهای انسانی و آزادیخواهانهاش، نباید هیچگونه تعصب قومی یا بیعدالتی را تحمل کند. جامعه باید از نهادها و افراد مسئولی که در این عرصهها دست به چنین رفتارهایی میزنند، پاسخخواهی کند.
اینگونه رفتارها نه تنها به عنوان یک مشکل داخلی باید بررسی شود، بلکه تهدیدی برای امنیت اجتماعی و همبستگی در جامعه چندفرهنگی کانادا است
Leave feedback about this