برنامه اسکان بشری ملل متحد اعلام کرده که در سال ۲۰۲۴، سیلابها بیشترین سهم را در میان بلایای طبیعی افغانستان داشتهاند و زندگی دهها هزار خانواده را مختل کردهاند. این نهاد بینالمللی تأکید میکند که بحران اقلیمی به تهدیدی حاضر و ملموس برای مردم افغانستان تبدیل شده و زمان اقدام فوری فرا رسیده است.
خبرگزاری آگاه – کابل، پنجشنبه ۲۹ جوزا ۱۴۰۴
برنامه اسکان بشری سازمان ملل متحد (UN-Habitat) اعلام کرده که در جریان سال ۲۰۲۴، سیلابها بیش از ۱۷۳هزار نفر را در سراسر افغانستان در وضعیت آسیبپذیر قرار دادهاند. این سیلابها، بهگفته این نهاد، ۹۶ درصد از مجموع بلایای طبیعی کشور را تشکیل دادهاند.
سازمان ملل هشدار داده است که تغییرات اقلیمی دیگر یک خطر آینده نیست، بلکه اکنون با شدت تمام زندگی مردم را تهدید میکند. این نهاد نوشته است: «انکار یا تأخیر دیگر گزینهای نیست؛ زمان اقدام فرا رسیده است.»
برنامه اسکان بشری ملل متحد افزوده که بهمنظور کاهش خسارات ناشی از سیلابها، با استفاده از منابع مالی بینالمللی پروژههایی را برای احداث زیرساختهای مقاوم مانند دیوارهای محافظتی در برابر سیلاب، به اجرا درآورده است. هدف این پروژهها، محافظت از جان و مال مردم و تقویت تابآوری جوامع محلی در برابر تهدیدهای طبیعی اعلام شده است.
این نهاد تأکید کرده است که سرمایهگذاری در ساختارهای محافظتی و افزایش ظرفیت جوامع محلی، راهحلهایی ضروری برای پاسخ به تهدیدهای فزاینده اقلیمی در افغانستان به شمار میروند.
تحلیل: فاجعه خاموش در افغانستان؛ اقلیم تغییر میکند، سیاست نمیجنبد
در کشوری مانند افغانستان که دههها درگیر جنگ، بیثباتی سیاسی و فقر ساختاری بوده، فاجعه اقلیمی نه فقط یک بحران زیستمحیطی، بلکه تهدیدی همهجانبه علیه حیات اجتماعی و اقتصادی مردم است.
اینکه ۹۶ درصد از تمام بلایای طبیعی کشور در سال گذشته، سیلاب بودهاند، نهفقط آماری نگرانکننده، بلکه هشداری است برای جامعه جهانی که چگونه افغانستان به یکی از خطوط مقدم جبهه بحران اقلیمی تبدیل شده است.
با وجود این تهدید بزرگ، نهادهای داخلی طالبان در زمینه مدیریت بحران و اقلیم تقریباً ناتواناند یا فاقد ظرفیت لازم هستند. حکومت طالبان نهتنها مورد تحریمهای بینالمللی است، بلکه سیاستگذاری علمی و برنامهریزی ملی نیز در اولویت کار این گروه قرار ندارد. این خلأ مدیریتی باعث شده که بار اصلی مقابله با بحران اقلیمی، بر دوش نهادهای بینالمللی مانند ملل متحد بیفتد.
در این شرایط، برنامههایی مانند ساخت دیوارهای سنگی یا زیرساختهای ابتدایی میتوانند نقش محدودی در کاهش خطر داشته باشند، اما ریشه بحران بسیار عمیقتر است: نبود نظام اداره پایدار، ضعف آگاهی عمومی، نابودی منابع طبیعی، و عدم وجود یک استراتژی ملی اقلیمی.
برای مردم افغانستان، تهدید اقلیمی به معنای واقعی کلمه، “مرگ خاموش” است؛ چیزی که خانهشان را میشوید، زمینشان را نابارور میکند، و آنان را به مهاجرت داخلی یا خارجی وامیدارد.
اگر جامعه جهانی افغانستان را در این بحران تنها بگذارد، نتیجه نهفقط فاجعه انسانی، بلکه افزایش موج مهاجرت، گسترش فقر و احتمال تشدید بیثباتی سیاسی خواهد بود. اکنون زمان آن است که کمکهای اقلیمی به افغانستان از حالت پروژهای و کوتاهمدت، به راهبردی و ساختاری تبدیل شود – پیش از آنکه دیر شود.
Leave feedback about this