سید حسن موسوی
مسئله مهاجران افغان در ایران، بیش از یک معضل انسانی ساده است؛ این موضوع امروز به یک بحران پیچیده و چندوجهی تبدیل شده که نشاندهنده ناکارآمدی و بیرحمی سیاستهای جمهوری اسلامی ایران است. از سوی دیگر، این بحران، بازتابدهنده مناسبات سیاسی پیچیده و معاملههای پشت پرده در روابط تهران با طالبان و نیروهای سیاسی افغان است که مهاجران را به ابزاری برای بازیهای سیاسی و اقتصادی تبدیل کردهاند.
نمونه تلخ و دردناک این وضعیت، خودسوزی محمدامیر توسلی، خلبان پیشین ارتش افغانستان در شهر مشهد است. او که پس از سالها خدمت به کشورش، به دلیل محرومیت از تمدید کارت اقامت در ایران و ترس از بازگشت به افغانستان تحت سلطه طالبان، ناگزیر به خودکشی شد، سمبل شکست سیاستهای غیرانسانی جمهوری اسلامی است. خودکشی او فقط یک حادثه فردی نیست؛ این فاجعه، پیامد مستقیم فشارهای سنگین روانی، سرکوب و تحقیر سیستماتیک مهاجران افغان در ایران است. کسانی که انتظار داشتند در کشوری که پناهنده شدهاند، امن و محترم باشند، امروز در معرض ناامنی، بیعدالتی و اخراجهای اجباری قرار دارند.
هیئتهای سیاسی افغانستان که برای پیگیری حقوق مهاجران به تهران سفر میکنند، اغلب با بیاعتنایی و برخورد سرد مواجه میشوند. واقعیت این است که حضور این هیئتها بیش از آنکه برای حمایت واقعی از مهاجران باشد، به بهانهای برای معاملههای سیاسی تهران با طالبان تبدیل شده است. جمهوری اسلامی ایران از بحران مهاجران افغان به عنوان اهرمی در سیاستهای منطقهای خود بهره میبرد و این قشر آسیبپذیر را قربانی بازیهای قدرت میکند.
گزارشهای سازمان ملل و رسانههای معتبر، نشان میدهد که ایران مهاجران افغان را نه به عنوان انسانهایی با حقوق و نیازهای اساسی، بلکه به عنوان نیروی کار ارزان و منبع درآمدی کلان میبیند. روزنامه «هممیهن» اخیراً از درآمدهای چند هزار میلیارد تومانی دولت ایران از طریق کارت اقامت، تمدید ویزا، گذرنامه خانوادگی، مجوز کار و سایر خدمات پرده برداشت. این مبلغ هنگفت در شرایطی است که بسیاری از مهاجران حتی به حداقل حقوق انسانی و اجتماعی دسترسی ندارند.
این سیاستهای ابزاری و اقتصادی، مهاجران افغان را در معرض تبعیض، محرومیت و فشارهای شدید قرار داده است؛ از محرومیتهای درمانی و آموزشی گرفته تا محدودیتهای کاری و تهدید اخراج اجباری. در عین حال، ایران نه تنها پاسخگوی نیازهای این جمعیت نیست، بلکه با نگاه امنیتی و سیاسی به آنها، عملاً آنها را به مثابه یک پرونده امنیتی نگاه میکند و این موضوع امنیت روانی و اجتماعی مهاجران را به شدت تضعیف میکند.
در واقع، سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال مهاجران افغان از چند لایه تشکیل شده است: بهرهبرداری اقتصادی از طریق اخذ هزینههای سنگین اقامت و مجوزهای کاری، استفاده سیاسی از مهاجران به عنوان اهرم فشار در مقابل طالبان و جامعه جهانی، و سرکوب و محدودسازی حقوق آنها به بهانه حفظ امنیت ملی و کنترل جمعیت. همه اینها دست به دست هم دادهاند تا مهاجران در وضعیت غیرانسانی و مخاطرهآمیزی قرار گیرند.
این وضعیت نه تنها منجر به از بین رفتن امید و امنیت در دل مهاجران شده، بلکه پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گستردهای برای منطقه دارد. نادیده گرفتن حقوق بشر و کرامت انسانی این جمعیت، میتواند زمینهساز بحرانهای بزرگتر و ناآرامیهای منطقهای شود که ایران و افغانستان هر دو را متأثر خواهد ساخت.
در پایان، جمهوری اسلامی ایران باید از سیاستهای ناکارآمد و غیرانسانی خود دست بردارد و به جای نگاه امنیتی و ابزاری، با رویکردی انسانی، عادلانه و مبتنی بر حقوق بینالملل به مهاجران افغان نگاه کند. این تنها راه حفظ امنیت و ثبات منطقه و احترام به کرامت انسانی این جمعیت بزرگ است.
Leave feedback about this