جون 19, 2025
خبرگزاری آگاه؛ روایت دقیق، تحلیل عمیق؛ رسانه بیداری و برابری
خبرگزاری آگاه دیدگاه

طالبان، شکاف درونی و بازگشت معامله‌گران سنتی؛ از مقاومت تا چانه‌زنی در سایه دیپلماسی منطقه‌ای

پس از فروپاشی حکومت جمهوری در افغانستان و قدرت‌گیری طالبان، این گروه دیگر همان نیروی یکپارچه و متحد سابق نیست. در حال حاضر، طالبان به دو جناح اصلی تقسیم شده‌اند که هرکدام با رویکردهای مختلف و اهداف متفاوت، به‌دنبال تثبیت قدرت خود در افغانستان و کسب مشروعیت جهانی هستند. از یک‌سو، جناح قندهاری‌ها به رهبری ملا هبت‌الله، و از سوی دیگر، شبکه حقانی، که اکنون سعی در بازتعریف نقش خود به عنوان یک شریک قابل تعامل با غرب دارد.

گروه قندهاری‌ها که دارای پیشینه مذهبی و قومی ویژه‌ای هستند، به رهبری ملا هبت‌الله به‌دنبال روابط نزدیک‌تر با کشورهای منطقه‌ای مانند ایران، ترکیه و چین هستند. این جناح، به‌ویژه پس از شکست طالبان در عرصه جهانی، در تلاش است تا تصویری معتدل‌تر از خود ارائه دهد و از ارتباطات منطقه‌ای به‌عنوان ابزار قدرت استفاده کند. آن‌ها می‌خواهند به‌جای تعامل مستقیم با ایالات متحده، تکیه بر قدرت‌های منطقه‌ای کنند و روابط خود را با کشورهای همچون ایران و ترکیه تقویت نمایند.

در مقابل، شبکه حقانی که در گذشته به‌طور کامل تحت تأثیر پاکستان بوده، اکنون به‌دنبال نزدیکی و تعامل با ایالات متحده است. این گروه با رایزنی‌های پنهانی با نهادهای غربی و دیدارهای مقامات خود با چهره‌هایی مانند زلمی خلیل‌زاد و انس حقانی، به‌دنبال ایجاد تصویری معتدل از خود است. هدف آن‌ها از این تعاملات، ورود به نظم آینده افغانستان از طریق مذاکره با غرب، و نه از طریق ابزار مذهبی و نظامی، است. به همین منظور، گروه حقانی از تاکتیک لابی‌گری و تلاش برای آزادسازی زندانیان خاص بهره می‌برد.

در این میان، جعفر مهدوی که زمانی به‌عنوان یک روشنفکر فرهنگی شناخته می‌شد، به یک ابزار سیاسی و رسانه‌ای تبدیل شده است. او که اکنون از هر گونه وجاهت یا اعتبار فرهنگی خود فاصله گرفته، نقش یک مهره مصرفی را ایفا می‌کند که برای پیشبرد پروژه لابی‌گری شبکه حقانی به کار گرفته شده است. مهدوی که هیچ‌گونه جایگاه رسمی در ساختار طالبان ندارد و در هیچ تصمیم‌گیری‌ سیاسی نقش ندارد، به‌طور آشکار به‌عنوان یک دلال سیاسی و ابزاری برای رسیدن به منافع گروه حقانی عمل می‌کند.

او اکنون در نقش یک پیام‌رسان برای شبکه حقانی ظاهر شده است. مأموریت اصلی مهدوی این است که پیام‌های این جناح را به دیگر چهره‌های سیاسی، به‌ویژه در شورای مقاومت برای نجات، برساند. در واقع، او تنها به‌عنوان یک واسطه برای ایجاد ارتباطات بین طالبان و چهره‌های سابق جمهوری عمل می‌کند که دیگر مشروعیت مردمی ندارند و تنها به‌دنبال سهمی از قدرت هستند.

حضور مهدوی در سفرهایی مانند سفر اخیر به ترکیه، که ظاهراً تحت عنوان “سفر سیاحتی” انجام شده، تنها نشان‌دهنده سوءاستفاده طالبان از او به‌عنوان یک ابزار رسانه‌ای است که می‌خواهد چهره‌ای مثبت و معتدل از طالبان در سطح بین‌المللی ارائه دهد. اما حقیقت این است که مهدوی هیچ‌گونه تأثیری در تصمیمات کلان طالبان ندارد و تلاش‌های او بیشتر به‌عنوان پوششی برای پیشبرد اهداف سیاسی و لابی‌گری طالبان در خارج از افغانستان به کار می‌آید.

در حالی که مهدوی تلاش دارد خود را به‌عنوان یک فرد معتدل و میان‌رو نشان دهد، در واقع او به هیچ‌وجه در موقعیتی برای تأثیرگذاری بر فرآیند سیاسی و ساختار حکومتی طالبان نیست. او در این معادله تنها یک ابزار برای اجرای نقشه‌های طالبان است و نه بیشتر.

از سوی دیگر، سفر اخیر محمد محقق به ایران و دیدار با نهادهای دولتی نیز هرچند در ظاهر با هدف رسیدگی به وضعیت مهاجران صورت گرفت، اما در واقع بخشی از بازی گسترده‌تر منطقه‌ای است. ایران که از نزدیکی فزاینده‌ی شبکه حقانی با آمریکا نگران است، اکنون ترجیح می‌دهد به قندهاری‌ها نزدیک‌تر شود. از نگاه تهران، قندهاری‌ها اگرچه واپس‌گرا هستند، اما کمتر وابسته به واشنگتن‌اند، و بیشتر قابلیت کنترل دارند.

در این میان، ترکیه نیز با تمرکز بر ترک‌زبانان افغانستان و گروه‌های اهل‌سنت، در پی تثبیت جایگاه خود به‌عنوان بازیگر سوم در نظم جدید است. حمایت ضمنی از سفر مهدوی و تلاش برای تقویت نقش آنکارا در جرگه‌های قومی و مذهبی افغانستان، بخشی از این پروژه چندلایه است. ترکیه می‌خواهد از خلأ ژئوپلیتیکی ناشی از خروج آمریکا بهره گیرد و میان دو جناح طالبان توازن برقرار کند — با هدف تقویت نفوذ در حوزه‌های فرهنگی و نظامی افغانستان.

پاکستان اما در موقعیتی دشوار قرار دارد. از یک‌سو، نگران واگرایی حقانی‌ها به سمت آمریکا است و از سوی دیگر، با تضعیف جایگاه سنتی خود در درون طالبان مواجه شده است. اکنون اسلام‌آباد به‌دنبال بازی دوگانه‌ای است: نزدیکی مجدد به قندهاری‌ها از طریق هماهنگی با ایران و ترکیه، و تلاش برای حفظ حداقلی از نفوذ بر شبکه حقانی.

در مجموع، آن‌چه امروز در افغانستان جریان دارد، پایان مرحله مقاومت و آغاز مرحله معامله است. دیگر نه طالبان به شعارهای انقلابی و دینی پایبندند، و نه چهره‌های جمهوریت سابق به‌دنبال مشروعیت از مردم‌اند. هر دو، در پی امتیازگیری از قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی‌اند. مجمع نجات ملی، شورای مقاومت، و چهره‌هایی چون مهدوی و محقق، اکنون به واسطه‌هایی برای توزیع قدرت بدل شده‌اند — قدرتی که در پشت درهای بسته، به‌دور از اراده‌ی مردم، میان بازیگران ژئوپلیتیکی تقسیم می‌شود.

آن‌چه از همه غم‌انگیزتر است، این است که در این معامله سرد، مردم افغانستان نه تنها صدایی ندارند، بلکه بار دیگر قربانی سیاست‌هایی خواهند شد که نه برای آینده کشور، بلکه برای حفظ توازن میان قدرت‌های خارجی طراحی شده‌اند.

سید حسن موسوی

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video