جون 18, 2025
خبرگزاری آگاه؛ روایت دقیق، تحلیل عمیق؛ رسانه بیداری و برابری
افغانستان خبرگزاری آگاه دیدگاه

هفتم و هشتم ثور؛ سرآغاز چرخه‌ی وابستگی، بحران، قوم‌گرایی و سقوط ملی

هفتم و هشتم ثور، دو رویداد مهم و سرنوشت‌ساز در تاریخ افغانستان هستند که تاثیرات آن هنوز هم در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور قابل مشاهده است. این تاریخ‌ها نه تنها روند تغییرات سیاسی افغانستان را تعیین کردند، بلکه عملاً افغانستان را به صحنه‌ای از مداخلات خارجی و بحران‌های داخلی تبدیل کردند که آثار آن تا به امروز همچنان پابرجاست.

هفتم ثور، با وقوع کودتای حزب دموکراتیک خلق و به قدرت رسیدن این حزب، افغانستان را به دایره‌ای از وابستگی به شوروی سابق وارد کرد. در حالی که حزب دموکراتیک خلق با شعارهای مترقی از جمله مبارزه با نابرابری و پیشرفت اجتماعی به قدرت رسید، اما در عمل، این کودتا تنها به بحران‌های اجتماعی و سیاسی عمیق‌تری دامن زد. دولت مارکسیستی که در آن زمان شکل گرفت، نتوانست مشروعیت مردمی به دست آورد و در پی سرکوب مخالفان و تضعیف نهادهای سنتی افغانستان، فضای کشور را برای مداخله شوروی در سال ۱۳۵۸ فراهم کرد. در نتیجه، افغانستان درگیر جنگی فرسایشی با اتحاد جماهیر شوروی شد که خسارات جانی و مالی فراوانی به بار آورد و میلیون‌ها نفر را آواره کرد.

هشتم ثور نیز رویدادی دیگر بود که به سرنگونی حکومت دکتر نجیب‌الله و روی کار آمدن گروه‌های مجاهدین منجر شد. این پیروزی، که در ابتدا به نظر می‌رسید آغازی برای آزادی و استقلال باشد، خیلی زود به یک فاجعه سیاسی تبدیل شد. مجاهدین، که به‌عنوان مبارزان جهاد شناخته می‌شدند، نتوانستند اختلافات خود را کنار بگذارند و کشور را به میدان نبردهای داخلی تبدیل کردند. جنگ‌های شدید میان گروه‌های مختلف مجاهدین و دخالت‌های منطقه‌ای از سوی پاکستان، ایران و عربستان سعودی به شدت کشور را تضعیف کرد و زیرساخت‌های آن را نابود ساخت.

احزاب و گروه‌های مجاهدین، به جای تشکیل یک دولت همه‌شمول، به رقابت‌های خونین حزبی، قومی و مذهبی پرداختند. در این دوران، کشورهای منطقه نیز به شدت در امور داخلی افغانستان دخالت کردند. پاکستان حمایت نظامی و مالی از حزب اسلامی گلبدین حکمتیار را به اوج رساند؛ ایران گروه‌هایی چون حزب وحدت اسلامی را تقویت کرد؛ و عربستان سعودی و برخی کشورهای عربی از جریان‌های سلفی و تندرو پشتیبانی کردند. این رقابت‌های خارجی و داخلی باعث شد که افغانستان به کانونی برای منافع کشورهای دیگر تبدیل شود و استقلال سیاسی‌اش به شدت آسیب ببیند.

قوم‌گرایی و رقابت‌های قومی به‌طور ویژه در دوره‌ی مجاهدین به شدت افزایش یافت. هر گروه جهادی که حمایت‌های خارجی دریافت می‌کرد، به دنبال منافع قومی و مذهبی خاص خود بود و این باعث شد که وحدت ملی از هم بپاشد. این وضعیت، موجب ایجاد شکاف‌های عمیق در جامعه شد که هنوز هم در سیاست‌های افغانستان حضور دارد و کشور را از رسیدن به ثبات واقعی باز داشته است.

اگرچه هفتم و هشتم ثور هرکدام به‌طور جداگانه تاثیری اساسی بر تاریخ افغانستان داشتند، اما در نهایت پیامد مشترک این دو رویداد، بی‌ثباتی طولانی‌مدت و تسلط مداخلات خارجی بر روند سیاسی افغانستان بود. افغانستان نتوانست از فرصت‌های تاریخی برای تشکیل یک دولت مستقل و باثبات استفاده کند و در نتیجه، همچنان درگیر بحران‌های مختلف از جمله جنگ‌های داخلی، ضعف نهادهای دولتی و مشکلات اقتصادی است.

امروزه، علی‌رغم اینکه افغانستان تحت حاکمیت طالبان قرار دارد، مداخلات خارجی همچنان بر وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور تاثیرگذار است. طالبان، که در ابتدا بر اساس شعارهای استقلال و قطع وابستگی به قدرت‌های خارجی قدرت را به دست گرفتند، اکنون تحت تاثیر سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی قرار دارند و همچنان درگیری‌های داخلی، مشکلات اقتصادی و بحران انسانی در کشور ادامه دارد.

در این وضعیت، افغانستان نیازمند رهبری است که بر اساس منافع ملی و نه وابستگی به قدرت‌های خارجی، کشور را به سمت صلح و ثبات هدایت کند. تاریخ افغانستان نشان داده است که تغییرات سیاسی بدون توجه به اراده مردم و بدون برنامه‌ای جامع برای ایجاد وحدت ملی و بازسازی کشور، تنها به بحران‌های بیشتر منجر می‌شود.

افغانستان باید از گذشته درس بگیرد و تلاش کند تا از دایره‌ی وابستگی به قدرت‌های خارجی خارج شود و با بازسازی هویت ملی، تلاش کند تا به کشوری با ثبات و مستقل تبدیل شود. در غیر این صورت، همچنان شاهد تکرار بحران‌ها و ادامه‌ی روند نابودی خواهیم بود.

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video