جون 17, 2025
خبرگزاری آگاه؛ روایت دقیق، تحلیل عمیق؛ رسانه بیداری و برابری
خبرگزاری آگاه دیدگاه

واکنش ما به جنگ ایران و اسرائیل؛ روایت یک رنج پنهان در قاب مجازی

در این روزها که آسمان خاورمیانه دوباره پر از دود و آتش شده و اسرائیل و ایران رسماً وارد مرحله‌ای از درگیری نظامی شده‌اند، فضای مجازی افغانستان نیز آرام نیست. اما این بار واکنش‌ها صرفاً سیاسی یا مذهبی نیستند — بلکه پای دردهای شخصی، خاطرات تلخ، و عقده‌های فروخورده نیز در میان است.

بسیاری از کاربران افغان در شبکه‌های اجتماعی، به ویژه فیسبوک، یا با خوشحالی از حمله به ایران استقبال می‌کنند، یا با طعنه، شوخی و طنزهایی که گاه تلخ و گاه زننده‌اند، از بمباران تهران یاد می‌کنند. از جوانی که ویدیوی نذر قربانی‌کردن گوسفند برای موفقیت موشک‌های اسرائیل را به اشتراک می‌گذارد، تا کاربری که می‌نویسد «اگر اسرائیل تهران را زد، شب خیر می‌گویم» — این‌ها صرفاً شوخی نیستند، بلکه فریادهایی از حافظه‌ی جمعی ما افغان‌ها هستند.

ما از ایران خاطرات روشن و تاریک داریم. نسلی از ما در ایران به دنیا آمد، بزرگ شد، درس خواند و کار کرد. همان‌جا بود که دویدن زیر آفتاب کارگری را همراه با طعنۀ «افغانی برو گم شو» تجربه کردیم. همان‌جا بود که پشت درهای مکتب‌ها و شفاخانه‌ها، با برگه اقامت و سند تابعیت، گیر ماندیم. ایران پناه ما بود، ولی همیشه «خانه» نبود. و حالا، خیلی‌هایمان که سال‌ها از آن تلخی گذشته، با دیدن هر لرزه‌ای در دیوارهای تهران، حس می‌کنیم شاید این یک نوع «عدالت تاریخی» است — حتی اگر ناعادلانه باشد.

بیش از شش میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی می‌کنند، مردمی که سال‌هاست با محدودیت‌ها، تبعیض‌ها و تحقیرهای مختلف مواجه بوده‌اند. این تجربه مشترک، زخمی است که عمیق‌تر از هر تحلیل سیاسی یا جغرافیایی بر روح جمعی ما نشسته و اکنون در این روزهای جنگ، از دل واکنش‌های اجتماعی سر بیرون آورده است.

در مقابل، افغان‌هایی نیز وجود دارند که از ایران دفاع می‌کنند؛ بیشترشان مذهبی‌اند یا هنوز در ایران زندگی می‌کنند. برای این‌ها، ایران نه فقط یک کشور، بلکه حامی «مذهب» است، سنگر مقاومت یا شاید تنها سرپناهی که باید حفظش کرد. اینان هم به‌نوعی اسیرند — یا اسیر باور، یا اسیر موقعیت.

و در این میان، کسانی هم فقط نگاه می‌کنند و می‌فهمند که ما، ملت افغانستان، چقدر زخمی هستیم. جنگ ایران و اسرائیل به ما چه؟ اما همین «چه» حال ما را بهتر یا بدتر می‌کند. چون به‌جای آن‌که جایگاه خود را در این دنیا بیابیم، داریم در بازی‌ دیگران نقش سیاهی لشکر می‌گیریم — گاهی با شادی بر ویرانی دیگران، گاهی با فحش، گاهی با سکوت.

واقعیت این است که واکنش افغان‌ها به این بحران، بیش از آن‌که سیاسی باشد، شخصی‌ست. ما از خاطرات‌مان حرف می‌زنیم، نه از ژئوپولیتیک. از لحظه‌ای که در صف نانوایی تحقیر شدیم، از شبی که پولیس ایران در را شکست، از روزی که بچه‌مان را از مکتب بیرون کردند. جنگ ایران برای ما یعنی گذشته‌ای که هنوز تمام نشده. و اگر گاهی با خنده، گوسفند قربانی می‌کنیم، فقط به این دلیل است که این‌بار، قربانی ما نیستیم.

این یک ریشخند ساده نیست — این تلاش برای التیام زخم‌هایی‌ست که هیچ‌کس پانسمان‌شان نکرد.

شاید روزی برسد که افغان‌ها درباره سیاست‌های منطقه، با خرد و تحلیل و آرامش نظر بدهند. ولی تا وقتی که خاطره جمعی ما پُر از دردهای ناگفته باشد، شبکه‌های اجتماعی نیز تنها آیینه‌ای خواهند بود از همان بغض و بی‌خانگی که در دل‌مان نهفته است.

Leave feedback about this

  • Quality
  • Price
  • Service

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video