افغانستان بار دیگر با بحران اقتصادیای دستوپنجه نرم میکند که نهتنها از تحریمهای خارجی، بلکه از درون مرزهای خود نیز تغذیه میشود. بحرانهایی که هر روز بیشتر از پیش، دامان قشر آسیبپذیر روستایی و دهقانان کشور را میگیرد. در روزهای اخیر، گزارشی از سرمازدگی شدید محصولات زراعتی در ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان منتشر شد؛ جایی که کچالو، تنها منبع عایداتی برای بسیاری از خانوادهها، از بین رفته و محصولات للمی نیز به دلیل خشکسالی کامل نابود شدهاند. همزمان، خشکشدن چراگاهها دامداری را نیز فلج کرده است.
اما این بحران طبیعی تنها بخشی از ماجراست. آنچه وضعیت را پیچیدهتر میکند، بیتوجهی ساختاری حکومت طالبان به وضعیت دهقانان و نبود برنامه حمایتی برای مقابله با این شرایط است. از اینرو باید این وضعیت را در سه سطح مورد تحلیل قرار داد:
تغییرات اقلیمی، از خشکسالی تا سرمازدگی ناگهانی، زنگ خطری جهانی است، اما در افغانستان بدون ابزار و آمادگی، به فاجعه ختم میشود. دهقانان کشور نه بیمه محصولات دارند، نه به بذرهای مقاوم دسترسی دارند، نه به زیرساختهایی چون انبارهای سرد و سیستمهای هشداردهنده دسترسی دارند. وقتی محصولی مانند کچالو ـ که کل معیشت خانوارهای یک منطقه بر آن استوار است ـ از بین میرود، هیچ مکانیزم جبرانی در کار نیست.
در چنین شرایطی، نبود سیاستهای اقلیمی منسجم و سازگاری با تغییرات زیستمحیطی، نهتنها زندگی دهقانان، بلکه امنیت غذایی ملی را تهدید میکند.
تحلیل وضعیت زراعت بدون در نظر گرفتن بستر سیاسی بیفایده است. پس از رویکار آمدن طالبان در ۲۰۲۱، ایالات متحده بیش از ۹ میلیارد دلار از ذخایر ارزی بانک مرکزی افغانستان را بلوکه کرد. اما واقعیت این است که ضعف حکومت در بازسازی ساختار اقتصادی، نبود شفافیت، بیاعتمادی عمومی، و نبود سیستم توزیع مؤثر، این فشار را برای مردم چند برابر کرده است.
دهقانان اکنون در میان انجماد سیاسی، فقدان برنامهریزی اقتصادی، و سکوت حکومت در قبال دردهایشان، تنها ماندهاند. آنان با زبان ساده از حکومت «اقدام فوری» میخواهند، اما با دستگاهی روبهرو هستند که خود درگیر تثبیت قدرت است، نه تثبیت معیشت مردم.
دهقانان، ستون فقرات اقتصاد افغانستاناند. تخریب زراعت یعنی فروپاشی معیشت داخلی، افزایش بیکاری، تشدید مهاجرتهای داخلی و خارجی، و در نهایت، گسترش فقر ساختاری. این فروپاشی آرام اما عمیق، ممکن است پیامدهایی بلندمدت داشته باشد:
-
افزایش فشار بر شهرها و اردوگاههای مهاجرین
-
ریزش نیروی کار بومی و سوق دادن آنها به اقتصاد غیررسمی یا حتی جرائم خرد
-
ناامیدی اجتماعی و خیزشهای پراکنده در مناطق روستایی
بحران اقتصادی افغانستان در دل خاک شکل گرفته و از ریشههای زمین بیرون زده است. روستاییان و دهقانان، امروز از هر زمان دیگر نیاز به حمایت دارند. آنان فقط محصول نکاشتهاند، بلکه آینده فرزندانشان نیز در معرض نابودی است.
حکومت طالبان، اگر در پی تثبیت مشروعیت حداقلی و جلوگیری از فروپاشی مناطق روستایی است، باید فوراً اقدامات زیر را روی دست گیرد:
-
تدوین یک برنامه اضطراری برای جبران خسارات سرمازدگی و خشکسالی
-
ایجاد صندوق حمایت از زراعت با کمک نهادهای داخلی و بینالمللی
-
تأسیس شبکههای بیمه کشاورزی و ارتقاء زیرساختهای پیشگیری از بحران
تا آن زمان، آنچه باقی میماند، صدای ساده اما دردآلودی است که یک دهقان از بامیان فرستاده:
“کچالو هم از بین رفت، دام هم ماند… پس ما چه بخوریم؟”
Leave feedback about this